کلویی به نامادری خود کوری اذیت می کون بزرگ روغنی کند تا بیدمشک او را بخورد
.
کلویی به نامادری خود کوری اذیت می کون بزرگ روغنی کند تا بیدمشک او را بخورد
کلویی عاشق قدرت است و دیدن تسلیم تر شدن نامادری اش او را هیجان زده می کند. او به کوری میگوید که بوسیدن او، همانطور کون بزرگ روغنی که لبهایش تقریباً روی لبهای او فشرده شدهاند، باعث ناراحتی آنها میشود، بنابراین کوری بوسه را نگه میدارد. کلویی رهبری را به عهده می گیرد و کوری را وادار می کند که سینه های تندش را بمکد و بیدمشک او را بخورد.