دایانا شروع به دوش گرفتن کرد، در حالی که ست تصمیم گرفت دوش بگیرد، اما دوش طبقه پایین کار نمی کرد. او کیرتوکس روغنی به او گفت که او را از پشت به جهنم بزند و به آن بیدمشک بزند. ما وارد شدیم و آنها را در حال لعنتی گرفتار کردیم. مادرش، دایانا، به او گفت که خوب است و او را وارد تجارت کرد.